هوچهر من

Lilypie - Personal pictureLilypie Kids Birthday tickers

یک دسته موی یاغی پرتجربه!


وارد اتاق هوچهر که شدم چند دسته از موهای مجعدش را روی زمین دیدم با یک قیچی کنارشان.

- هوچهر موهاتو قیچی کردی؟
- بله
- چرا؟
- چون دوست داشتم!
- می دونم دلیلتو می خوام بدونم
- می خواستم ببینم چه رنگی میشن!!!
- حالا چه رنگی شدن؟
(با دلخوری) : خودت که می دونی همون رنگی که بودن!


* ادامه کارتون تنگل بود! همان راپونزل خودمان. راپونزل موهایش را که قیچی می کرد، از طلایی به قهوه ای تبدیل می شدند. 

دخترک خیلی وقت است که راپونزل شده و داخل همان شخصیت زندگی می کند. یک مرحله از مراحل رشدشان، تبدیل دنیای فانتزی به دنیای واقعی است. کودکان اغلب دلخور می شوند که چرا بابانوئل وجود نداشته، یا موهای جادویی و پری ها و اینها فقط افسانه هستند و ته دلشان دلخورند که چرا کودکیشان را بزرگترها به بازی گرفته اند!

من همیشه با احتیاط از کنار دنیای فانتزی دخترک رد می شوم. وقتی درباه وجود پری ها می پرسد، می گویم شاید هم وجود داشته باشن، کسی چه می دونه. شاید هم نه.
هوچهر می پرسد: به نظر شما وجود دارن؟
و جواب می دهم: من نمی دونم.

به گمانم باید تنهایی تصمیم بگیرد و دنیای فانتزی آنگاه که زمانش برسد، به آرامی ترکش خواهد کرد.

حالا وقتی موهایش را می بندم، یک کلیپس کوچک هم از یک سمت روی موهایش خودنمایی می کند، چراکه دسته ای  کوتاه تر و یاغی وجود دارد که دیگر قاطی موهای زودباور نمی شود و مادام صورت کوچکش را می پوشانند اگر آن کلیپس نباشد. دسته ای که یک تجربه برای دخترم حمل می کند! 


اینجا هم می توانید کامنت بگذارید.