هوچهر من

Lilypie - Personal pictureLilypie Kids Birthday tickers

Stickers




داستان استیکرها داستانی است ریشه کلیه پایه های تربیتی دکتر فیروزی .

دقیقاً نمی دانم از کجا بنویسم و چطور بنویسم، بسیار مفصل است این مبحث و اجرا کردنش صبر و نظم و قانونمندی بسیار می طلبد.

استیکرها یک ضمانت اجرایی قوی و قانون مداری در منزل تعریف می کنند. رابطه والد و فرزند با استفاده از آنها جهت می گیرد و والدین از سردرگمی نجات پیدا می کنند.

از ابتدای دو سالگی می توانیم از استیکرها استفاده کنیم. به همراه کودک می رویم و یک بسته استیکر (برچسب) می خریم و برای کودک توضیح می دهیم که هربار کار خوبی انجام دهد، یک استیکر می گیرد. بعد قوانین را تعریف می کنیم. برای هر سن بر اساس کارهایی که از کودک انتظار انجامشان را داریم، استیکر در نظر می گیریم. برای مثال برای کودک دو ساله: اگه جیشتو بگی استیکر می گیری، اگه شیرتو با لیوان نی دار بخوری استیکر می گیری و .... . سپس در باب کارهایی که ما باید انجام دهیم و خواسته های کودک قانون تعریف می کنیم.

اگه دوست داری بری پارک باید چهار تا استیکر جمع کنی، اگه می خوای بری شهر بازی پنج تا، اگه می خوای بری آب بازی هم پنج تا، منزل مامان جون شب بمونی، شش تا و .... .


از این پس از روش خانوادگیمان که توسعه یافته درس های آقای دکتر فیروزی است، می نویسم. آقای شیر برای هوچهر جدولی ساخته است که با نام جدول ستاره ها برای هوچهر تعریف شده است و آیکون هایی نماد این کارها کنارش ترسیم کرده و هوچهر دیگر همه را می شناسد که هرکدام معرف چه هستند. می داند کدام نشانگر خرید اسباب بازی است و کدامیک رفتن به شهر بازی و کدام منزل دوستانش برای بازی. روبروی آنها به تعداد قرارمان ستاره ترسیم شده. در جدول ما همه کارها پنج ستاره ای هستند.




یک بسته استیکر ستاره هم موجود است که دختری به ازای هر استیکری که می گیرد، ستاره ای برابر آیکون مورد نظر می چسباند.

با ذکر یک مثال بیشتر توضیح می دهم:
هوچهر دندان هایش را مسواک می زند، یک استیکر می گیرد و روی دستش استیکری می چسبانیم. بعد ستاره اش را تحویش می دهیم که بچسباند در جدول ستاره ها.
می پرسم: هوچهر، حالا ستارتو کجا می خوای بچسبونی؟
مثلاً جواب می دهد: می خوام استیکرامو جمع کنم و بعد دوستامو دعوت کنم خونمون. می رود، سراغ جدولش و ستاره را می چسباند روبروی آیکون مربوط به دوستانش. پنج تا که شدند این ستاره ها غالباً فریاد می زند: وااااااااااااای حالا مادر می تونم دوستامو دعوت کنم خونمون!

وقتی عمل مورد نظر (برای مثال همان مسواک زدن یا پوشیدن کفش ها و... ) برای کودک درونی شد، عمل مورد نظر دیگر استیکر نمی گیرد و برای رفتار دیگری استیکر تعریف می کنیم (مثلاً هوچهر دیگر برای شیر خوردن با نی استیکر نمی گیرد).

پیاده کردن قانون استیکرها مصائب خاص خودش را برای والدین به همراه دارد. ابتدا اینکه والدین باید به قانون پایبند بوده، خود منظم باشند.

برای مثال، همیشه باید حواستان باشد تا زمانی که پوشیدن کفش ها توسط کودک در جدول ستاره ها، ستاره خلق می کند، باید به کودک استیکر بدهیم و ستاره.

و وقتی اجرا کردید متوجه می شوید که این مایه گذاشتن ها باید چقدر باشد و معمولاً چقدر کودکان کمترش را دریافت می کنند و والدین خوب بودن چقدر زمانگیر و سخت است و ... . همیشه باید استیکرها همراهتان باشند، در داشبورد ماشین، داخل کیفتا ن و ... .منظم بودن چقدر سخت و پیچیده است و مدیریت کردن از آن هم سخت تر. همیشه گوشه ای از ذهن باید درگیرش باشد و بخشی انرژی برایش ذخیره شود.

اما عجیب ثمربخشند و بخش بعدی که در این باره خواهم نوشت، تبدیل استیکرها به "پول توجیبی" است.


نکات و تجربه ها:

1. برای کودکان دوساله، کارهای بیش از سه ستاره تعریف نکنید. خسته خواهند شد و کار را نمی توانید ادامه دهید.

2. کودکان که بزرگتر شدند، ستاره ها را زیادتر کنید. اینجانب جدیداً شهربازی بردن را ده ستاره کرده ام!

3. وقتی قرار است برای مثال کودک را به پارک ببرید، سخت گیر نباشید و به کودک برای ستاره گرفتن کمک کنید.

مثال: این لقمه رو هم بخوری یه استیکر می گیری، قاشقارو کمک من داخل کشو بچینی استیکر می گیری، اسباب بازی هاتو جمع کنی، استیکر می گیری و ... . اما قانون را خودتان زیر پا نگذارید. همه این زحمات برای ایجاد نظم و مدیریت است.

4. ما برای تمام کارهایی که می خواهیم کودک در ان لحظه انجام دهد استیکر در نظر می گیریم؛ کارهایی که الزاماً پیشتر برای کودک تعریف نشده اند. مثال: هوچهر جان من می خوام تلفن حرف بزنم، تلفنم خیلی مهمه. اگه ساکت باشی استیکر می گیری.

اجرا کردنش، برای من که سخت است، شما را نمی دانم.


اینجا هم می توانید کامنت بگذارید.



آماده باش! باید فشرده تر شوند، من به فضای بیشتری احتیاج دارم!

دلبند کوچک من! دلم می خواهد آنقدر مهر بریزم در توبره دلت که پر شود، بعد وزنم را بیندازم روی توبره دلت، مهربانی ها را فشرده کنم تا باز فضایی خالی شود که در آن باز مهر بریزم و مهر بریزم. آنوقت یک توبره لبریز از مهربانی دارم که درش بسته نمی شود بس که لبریز است که تا در آغوش می گیرمش محتویاتش به بیرون فواره می زنند، که آسان مهرش را می ریزد به پایم؛ بی آنکه دستم را به سمتش دراز کنم و حتی پیش از آنکه آرزو کنم..... .


اینجا هم می توانید کامنت بگذارید.