هوچهر من

Lilypie - Personal pictureLilypie Kids Birthday tickers

اندر وصف حاج خانوم

اندر وصف حاج خانوم
هر روز بعد از رفتن آقای شیر، با صدای آژیر بیدار می شم. آژیرِ حاج خانوم که داره به تلفن هاش جواب می ده. خیلی وقته که ندیدمش. یعنی همیشه طوری رفت و آمد می کنم که باهاش روبرو نشم. ولی فکر می کنم بعضی از دندوناشو کشیده ، آخه تازگی آژیرش نویز داره و یکهو آژیرش به سوت تبدیل می شه. فکر کنم وقتی هیجانات حلقومشو فشار می ده اینطوری می شه. البته فقط آژیرش نیست که روی اعصاب من راه می ره. ایشون در فضولی به درجه استادی رسیدند. دلمون خوشه خونه مستقل داریم. چیزی نیست که ایشون ارش خبر نداشته باشه. چند وقت پیش اومدن خونمون رو لوله کشی روکار کردن و تحقیقاً زندگیمون زیر گل دفن شد. شب که آقای شیر اومد خونه با هم شروع کردیم به تمیز کردن و آشپزخونه رو تمیز کردیم. فرداش حاج خانوم منو دید و گفت : آشپزخونه رو با هم تمیز کردید نه؟ گفتم بله. گفت : بعد وسایل رو هم شوهرت برات آورد توی آشپزخونه، تو هم دو سه تا چیز کوچولو آوردی توی آشپزخونه!!!!!!!!! به خونه برگشتم و فکر کردم ببینم کجاها می تونه دوربین مخفی وجود داشته باشه. تا حالا چندین مرتبه در نقاط مختلف به سمت جاهایی که احتمال وجود دوربین می دادم، زبون درآوردم شکلک درآوردم که شاید ببینه و دلم خنک بشه. باز چند وقت پیش یک کارگر اومد منزل ما رو تمیز کنه. وقتی کارگر اومد خانوم آژیر منو صدا کرد، به داخل خونش برد و گفت.......ببین عزیزم نمی خوام تو کاری بکنی ........به این کارگر بگو بیاد این شیشه رو پاک کنه. واقعاً خونم به جوش اومده بود. دوست داشتم یقه اش رو بگیرم و مجبورش کنم همه زمینو بلیسه تا بفهمه با کی طرفه. ولی وسوسمو قورت دادمو یک نگاه عاقل اندر سفیه بهش کردم و بدون اینکه چیزی بگم اومدم بیرون. از من پرسید چقدر بهش می دی؟ گفتم از ساعت هشت و پانزده دقیقه که اومده تا........هنوز حرفم تموم نشده بود که گفت هشت و بیست دقیقه اومد، گفتم آره خب شما آمارشو بهتر دارید! باز خدا به من رحم کرده که پارسال حین لایی کشیدن تصادف می کنه و شش میلیون تومان خرج می کنه و به عزرائیل رشوه می ده تا می ذاره برگرده. الآن توی پاش پلاتین گذاشتن و نمی تونه زیاد بیاد بالا. البته شاید هم از اون به بعد به تکنولوژی دوربین مداربسته رو آورده. به هر حال، من به طور جدی پیگیر این موضوع نشدم . ولی خب من فقط گوشه هایی از نبوغ خانوم آژیر رو براتون نوشتم . اندر وصف ایشان می توان کلیاتی به رشته تحریر در آورد که هفت دفتر می شود! بدین وسیله تصمیم گرفتم طی یک فراخوان عمومی ببینم شما توی فامیلتون یه مرد بی زن ندارید که تصمیم داشته باشید توی یک هفته روانه بهشت زهراش بکنید؟ اگه احیاناً دنبال یه راه می گردید، من حاج خانوم رو بهتون معرفی می کنم. تضمینی کار می کنه. یک هفته بعد از جاری شدن عقد جنازه رو بهتون تحویل می ده، پولشو می گیره. منم یک هفته ای که سرش گرمه استراحت می کنم. صبح ها راحت می خوابم و با صدای آژیر مرگ یه متر از جام نمی پرم. البته از اون جایی که هیچ کار خدا بی حکمت نیست، وجود خانوم آژیرانگیزه شده تا سعی کنم هرچه زودتر خودمو از دست این صاحب خانه و تمام جامعه صاحب خانه ها رها کنم. پانوشت : تابلوهای دیگر پست قبلی عجالتاً نوشته نخواهد شد، چون وبلاگم جوونه آرزو داره گناه داره فیلترش کنن.

تابلوی اول :تابلوی افسوس

چند روز پیش برای خرید گوشت به قصابی رفته بودم. دو نفر دیگر آنجا بودند. نفر اول یک اسکناس پانصد تومانی به مغازه دار داد و از او به میزان آن گوشت چرخ کرده خواست. قصاب نگاهی مستاٌصل به اسکناس انداخت. به سرعت چیزی که به سختی می شد آن را گوشت نامید، در پاکت ریخت و به دست آن بانوی مستمند داد. نفر دوم قیمت گوشت را پرسید:
قصاب: کیلویی 6500 تومان.
مشتری: باز هم گوشت گران شده؟ خوشا به سعادت شما قصاب ها که وضعتان خوب است.
قصاب: خانوم ما می خریم و می فروشیم و نمی دانم تا کی می توانیم سر پا بمانیم ، روزگاری خانواده های پر جمعیت که دستشان به دهانشان می رسید از ما بیست کیلو گوشت می خریدند و پانزده روز بعد باز برای خرید به ما مراجعه می کردند. حال همان افراد از ما سه کیلو می خرند و تا دو ماه بعد پیدایشان نمی شود.
عرق سرد بر پشتم نشست. به یاد داستان هایی افتادم که درباره زندگی افراد ثروتمندی خواندم که پس از جنگ های داخلی آمریکا مستمند گشته بودند. وقتی به یاد بیلبوردهای تبلیغاتی سطح شهرو تبلیغات تلویزیونی افتادم که در آنها نوشته بود:" آخی ی ی طفلکی دولت گناه داره، بنزین رو ازش لیتری 400 تومن بخرید" فاصله این سرنوشت شوم را دور از خودم نمی دیدم. مشتری دوم هم بدون اینکه چیزی بخرد از مغازه خارج شد. قصاب آهی کشید، نگاهی به من انداخت و گفت خانوم به چند نفر صدقه بدهم؟ در شرایطی که چربی کیلویی 1500 تومان است به من 500 تومان می دهد و از من گوشت می خواهد. خانوم شما چه فرمایشی داشتید؟ سریع نوبتم را به پشت سری ام دادم. می خواستم تنها باشم و خرید کنم، گوشت استیکی می خواستم و تاب نگاه افرادی مانند مشتری های قبلی را نداشتم. باری، سه کیلو گوشت و مقداری گوشت استیکی خریدم و از مغازه خارج شدم. کتم را در آوردم و تا رسیدن به منزل جلوی پاکت گوشت نگاه داشتم و در این فکر بودم که چگونه این گوشت را بخورم.
به یاد مقاله ای که چند سال پیش در مجله ای به چاپ رسید افتادم، در دورانی ملت ایران با چنین سوپاپ های تخلیه ای ساکت شد. مجله ای که چهار شماره از آن چاپ شد و آن را برای همیشه بستند. در آخرین شماره آن کارنامه اقتصادی ایران از سال 1352 تا 1379 در شش تابلو بررسی شده بود. بخش هایی از آن را برایتان می نویسم:
اقتصاد ایران در سه دهه گذشته را شاید بتوان یکی از پرنوسان ترین و پرتلاطم ترین اقتصادهای جهان نامید. نرخ تورم گاه تا حد 1.4 درصد پایین می آید و گاه به مرز 50 درصد می رسد. نرخ بیکاری در این اقتصاد گاه تا 2.9 درصد پایین می آید و گاه به بیش از 16 درصد می رسد. نرخ رشد درآمد سرانه گاه به بیش از 13 درصد می رسد وکاه با افتی بیش از 18 درصد مواجه می شود.
حجم واردات در این اقتصاد گاه تا حد 3.2 میلیارد دلار پایین آمده و گاه مرز 30 میلیارد دلار را پشت سر گذاشته، حجم بدهی های خارجی گاه در حد صفر اعلام شده و گاه آنچنان افزایش یافته که دولت با بحران بازپرداخت بدهی های ارزی مواجه شده است. نرخ ارز که سال ها ثابت می مانده، در یک سال بیش از 76 درصد افزایش یافت. شاید به همین دلیل است که اقتصاد ایران علی رغم بسیاری از نعمت های خدادادی، یکی از پرخطرترین (ریسک پذیر ترین) کشورهای جهان برای سرمایه گذاری به شمار می رود.

تابلوی اول: قبل از انقلاب
شوک نفتی دهه 50 که قیمت های نفت را به یکباره افزایش داد، ناآرامی های انقلاب، جنگ هشت ساله، باز کردن ناگهانی اقتصاد و اعمال سیاست های انبساطی در دوران سازندگی و بستن اقتصاد و اعمال سیاست های انقباضی پس از آن را شاید بتوان از مهم ترین عوامل چنین نوسانات و تلاطم هایی در اقتصاد ایران نامید.
در سال 1353، به موازات افزایش سریع و بیش از دو برابر قیمت جهانی نفت (در حالی که ایران با تولید 6 میلیون بشکه در روز، 10.6 درصد از تولید نفت خام جهان را در اختیار داشت) دریافت های جاری ارزی کشور دریافت های ارزی کشور به حدود 3.3 برابر رقم سال قبل از آن رسید. همین امر باعث شد تا حساب جاری موازنه ارزی کشور با مازاد قابل توجهی به میزان 8.2 میلیارد دلار مواجه شود. در این سال وضعیت ارزی دولت آنچنان رونق یافت که علاوه بر پرداخت وام های خارجی پیش از سررسید، اعلام کرد مبالغ قابل توجهی را از طریق مؤسسات مالی بین الملی یا به طور مستقیم در اختیار کشورهایی که با مشکل کسری موازنه پرداخت ها مواجه هستند، فرار می دهد. در این سال دولت مبلغ قابل توجهی را نیز به سرمایه گذاری در خارج از کشور اختصاص داد.
به منظور استفاده از منابع جدید مالی در اقتصاد داخلی بودجه دولت در سال 1353 اصلاح گردید و حجم آن به دو برابر افزایش یافت. با افزایش شدید هزینه های جاری و عمرانی دولت و گسترش وام ها و اعتبارات بانک ها به بخش خصوصی، حجم نقدینگی با شتاب بی سابقه ای افزایش یافت. رشد حجم پول و شبه پول (نقدینگی) در این سال به 61 درصد رسید. افزایش سرسع تقاضای مؤثر باعث گردید که تقاضا برای عوامل تولید و استفاده وسیع از تاٌسیسات و وسایل زیربنایی به شدت افزایش یابد و از آنجایی که افزایش تقاضای مؤثر به مراتب بیش از رشد عرضه از محل تولیدات داخلی بود، حجم واردات در این سال 86 درصد افزایش یافت و از 6.1 میلیارد دلار در سال 1352 به 11.5 میلیارد دلار در سال 1353 رسید. به هرحال علی رغم رشد سریع واردات هنوز تقاضای مؤثر بیش از عرضه داخلی بود و در نتیجه فشارهای تورمی رو به افزایش نهاد و شاخص قیمت کالا و خدمات مصرفی 15.5 درصد افزایش یافت.
در سال 1354 ، به منظور کنترل تورم که کم کم می رفت به یک مشکل مهم بدل شود، دولت به کنترل هزینه های خود پرداخت. حجم هزینه های جاری در این سال فقط 11.8 درصد افزایش یافت. ولی هزینه های عمرانی که عمدتاً سرمایه گذاری های دولت بود، در این سال 51 درصد افزایش یافت. با اجرای این اقدامات نرخ تورم به 9.9 درصد کاهش یافت.
در این سال همزمان با استمرار افزایش قیمت جهانی نفت، سیاست تسهیل واردات همچنان ادامه یافت و حجم واردات کشور به 18.7 میلیارد دلار رسید که سه برابر واردات کشور در سال 52 بود. در سیاست کمک های خارجی دولت تغییری حاصل نگردید و دولت همانند سال قبل از آن، مبالغ قابل توجهی را به اعطای کمک های مالی به کشورهای دیگر و سازمان های بین المللی و سرمایه گذاری در خارج اختصاص داد.
در سال 1355، با افزایش 10.2 درصدی تولید نفت خام و در شرایط استمرار قیمت های بالای نفت، ارزش درآمدهای حاصل از نفت و گاز ایران به 24.179 میلیارد دلار رسید. رقمی که به عنوان یک رکورد در تاریخ درآمدهای ایران بود. در آن سال میانگین سهم سرانه هر ایرانی از درآمد نفت، 717.2 دلار در سال بود. رقمی که در تاریخ ماند.
همراه با رشد سریع اقتصادی در این سال ( نرخ رشد درآمد سرانه در این سال به 13.6 درصد رسید که یک رکورد در تاریخ ایران است) و افزایش قابل ملاحظه هزینه های دولت، تقاضا با سرعتی بیش از عرضه کل افزایش می یافت. حجم واردات در این سال برای اولین بار به بیش از 20 میلیارد دلار در سال رسید. به هر حال به دلیل رشد سریع تقاضای پولی، فاصله بین و تقاضا و عرضه کل در سال 55 وسیع تر و عدم تعادل های موجود تشدید شد. نرخ تورم در این سال به 16.5 درصد افزایش یافت.
در سال 1356 ، علی رغم کاهش تولید نفت ایران به دلیل کاهش تقاضای جهانی، واردات کشور همچنان روند صعودی خود را ادامه داد و به 25.5 میلیارد دلار رسید که بالاترین رقم واردات در سال های قبل از انقلاب بود (پس از آن در سال 1370 ، رقم واردات کشور به 30 میلیارد دلار هم رسید). در این سال به دلیل عدم تعادل بین عرضه و تقاضای کل که پیش از آن صحبت شد، نرخ تورم به 24.9 درصد رسید که بالاترین مقدار در سال های پیش از انقلاب بود.
به طور کلی در سال های (1352-56) ایران از میانگین رشد 7.4 درصدی برخوردار بود و درآمد سرانه ایران در سال 1355 به بالاترین رقم تاریخ خود رسید. نرخ بیکاری در این سال به 2.9 درصد رسید که پایین ترین رقم در تاریخ ایران بود. میانگین رشد سرمایه گذاری در طول دوره فوق الذکر 22.9 درصد و نسبت سرمایه گذاری به تولید ناخالص داخلی به 34.4 درصد رسید که یک رکورد در تاریخ ایران به شمار می رود. درحالیکه میانگین نرخ تورم در طول دوره فوق الذکر (1352-56)، 16.7 درصد بود، میانگین رشد قیمت ارز فقط 1.2 درصد بود. تثبیت نرخ ارز اگرچه کمک بزرگی برای واردات و تثبیت شاخص قیمت کالا و خدمات وارداتی بود، ولی به کاهش 2.63 درصدی ارزش صادرات غیرنفتی منجر شد زیرا با تثبیت قیمت ارز از یک طرف درآمد صادرکنندگان ثابت می ماند و از طرف دیگربا میانگین سالانه 16.7 درصدی تورم در سال های فوق، ارزش نهاده های تولید همچون مواد اولیه، دستمزد، اجاره بها و … افزایش می یافت. تثبیت درآمد حاصل از صادرات و افزایش هزینه ها یکی از مهم ترین عوامل نزول صادرات غیر نفتی در آن دوره بود. اگرچه ایران در طول این دوره رشد سریعی را تجربه کرد ولی حتی پیش از شوک نفتی سال 1353 ،ایران از یکی از بالاترین نرخ های رشد درآمد سرانه و صادرات برخوردار بود وبه لحاظ ثبات اقتصادی نیز در مرتبه بالایی قرار داشت. در سال 1353 درآمد سرانه ایران به دو برابر میزان آن در ترکیه و کره جنوبی می رسید. اگر ایران حتی با نرخ پیش از شوک نفتی (یعنی به طور متوسط با رشد سرانه 5.6 درصد در سال) به نرخ رشد اقتصادی خود ادامه می داد، علی رغم عملکرد اقتصادی بسیار خوب این دو کشور، درآمد سرانه ایران در سال 71 (پایان دوره دولت اول سازندگی) می توانست به دو برابر کره و چهار برابر ترکیه برسد و درآمد سرانه کشور در سال 1371 (به دلار ثابت 1985) به 15412 دلار برسد که در آن صورت بیش از درآمد سرانه فرانسه در این سال (13925 دلار) می شد.
به هر حال از سال 1356، تظاهرات، اعتصابات و ناآرامی های سیاسی ایران را فرا گرفت. درگیری هایی که به سقوط کامل رژیم شاهنشاهی در سال 1357 منجر گردید.

پیام امروز، بهمن ماه 1379



این پست را به تمام کسانی که فکر می کنند خودشان انقلاب کرده اند و با افتخار در دهه فجر بلاهت خود را درملأ عام به نمایش می گذارند، تقدیم می کنم.

پانوشت: تابلوهای دیگر این مقاله را در پست های بعد می نویسم.