هوچهر من

Lilypie - Personal pictureLilypie Kids Birthday tickers

والد یکی از یک بر نه فاکتوریل ها - قسمت اول

 
حال ما خوب است. خوب و خوشیم. آقای شیرمان هم بازگشته. به جای ماشین تصادفیمان هم یکی ده ها برابر بهتر خریده ایم. تنها گیر کرده بودم لای زندگی، دستانم برای نوشتن خشک شده بود.
نذر کرده بودم اینها را بنویسم، پیش از آنکه مغزم نیز رو به خشکی برود. اینها را به تمام کسانی که  والد هستند و این صفحات را ورق می زنند بدهکار بودم.
 
مطالب زیر خلاصه یکی از سخنرانی های دکتر هلاکویی است. یکی از مهم ترینشان که همه ما والدان باید بدانیمشان. اینها را می نویسم برای همه آن والدانی که درست به واسطه والد بودنشان، مانند من گیر کرده اند لای زندگی و فرصت دسترسی به آن را ندارند. این پست ادامه دار است. تمامش را بخوانید. برای والد بودنتان، برای کودکتان، برای شناخت کودک درون خودتان، کودک درون همسرتان و تمام اطرافیانتان....
 
 
 
 
اصولاً کودک انسانی باید انسان شدن را یاد یگیرد و پدر و مادر در این زمینه نقش اساسی را بازی می کنند. (انسان شدن آموختنی است).
انسان باید به شخصیت و هویتی برسد که بین هیجده تا بیست و دو سالگی شکل و فرم خودش را پیدا کند و من و شما را به نوع تکمیل و نه کامل انسانی برساند.
هنگام ورود به این دنیا همگی با صفات، ویژگی ها، توانایی ها، حالات، استعدادها، امکانات و فرصت هایی به این دنیا می آییم که با دیگری مختلف و متفاوت است. این مجموعه صفات، ویژگی ها و مشخصات کودک انسانی که در وقت تولد با او می آیند را به عنوان خلق و خو (temperament) می شناسیم. این ویژگی ها  در یک سال اول کاملاً بر او غلبه دارند و از حدود یک سالگی به بعد می شود کمی در آنها تغییر و دگرگونی ایجاد کرد.
 در برابر خلق و خویی که همراه کودک متولد می شود، هیچ کس مسوول  و مقصر نیست؛ نه کودک به خاطر آنچه هست و نه ما به خاطر آنچه می بینیم و به این دنیا آورده ایم. وظیفه پدر و مادر این است تا با در نظر گرفتن خلق و خوی فرزند، آگاهی، مهربانی و امکاناتی که در اختیار دارند، بهترین را برای فرزندشان فراهم کنند.
 
این خلق و خو برای ما به عنوان والد مایه ای درست می کند تا بر اساس آن بتوانیم، فرزندمان را تربیت کنیم. درست مانند آنکه باید به سفری اجباری برویم و برای ما وسیله نقلیه ای آماده کرده اند. این وسیله شاید دوچرخه ای باشد، شاید موتوری یا ماشین پرسرعتی. نتیجه اینکه وقتی تنها و تنها همین را در اختیار داریم و سفر باید انجام شود، چاره ای نداریم جز استفاده از آنچه موجود است. پدر و مادر باید از اصول کلی و اساسی سفر مطلع باشند. همانگونه که در هر سفر من و شما قواعد حرکت را ، فاصله را، عامل زمان و مکان را در جهت استفاده از دوچرخه و موتورسیکلت می دانیم و با در نظر گرفتن این کلیات حرکت را آغاز می کنیم، پدر و مادر نیز با رعایت این اصول و کاملاً با آمادگی برای انعطاف و سازگاری با فرزندشان باید مسیر تربیت فرزند را آغاز کنند.
بسیاری از پدران و مادران قبل از تولد فرزند، تصمیم می گیرند که خواب او باید این ساعت یا آن ساعت انجام شود، شیر را اینچنین یا آنچنان به او بدهند، اگر بیدار شد با او چنین یا چنان کنند.... این پیش ساخته های ذهنی نه با واقعیات سازگار است و نه مفید و مناسب.
اصول و مبانی کلی را همیشه باید در ذهن داشت اما توانایی را باید به جهت انعطاف و نوعی سازگاری با فرزندمان فراهم کنیم. در غیر اینصورت به جای سازگاری و ساختن او درگیر ستیز و جنگی برای ویران کردن او خواهیم شد. من و شما باید بدانیم این ابزار بسیار دقیق و پیچیده در اختیار ماست تا با آگاهی و مهربانی موجب رشد و تکامل او، سلامت روانی او و خوشبختی او شویم. ستیز با او، با خلق و خوی او و طبیعت او، ما را به عنوان والد از پا در می آورد و او را هم نابود می کند.
 
مطالعات دقیق درباره خلق و خوی کودک نشان می دهد که می توانیم خلق و خوی او را به "نه"دسته اصلی و اساسی تقسیم کنیم:
1.      میزان و سطح فعالیت فرزند: برخی نوزادان بسیار پر انرژی اند و خواب کمی دارند  و پس از همان خواب کوتاه مدت، سرزنده و سرحال آماده فعالیت هستند و بعداً تبدیل به نونهالانی سرشار از شور و شوق و انرژی خواهند شد. نوزادان پرخواب تر،  بیست ساعت می خوابند، نوزادان کم خواب تر بین پانزده تا شانزده ساعت. نوزادان پرخواب، کودکانی خواهند بود بسیار آرام که سطح فعالیت بسیار کمی دارند و انتظارات ناچیزی. این کودکان نه زحمت و دردسر زیادی درست می کنند و نه در برخی زمینه ها موفقیت چشمگیر خواهند داشت.  کودکان پر انرژی دردسرسازترند و ما شاهد موفقیت های بیشتر در دوران زندگیشان هستیم. کودکان پر انرژی اگر در مسیر نادرست قرار بگیرند، بسیار مخربند و اگر در راه درست هدایت شوند، به دیگران نیز کمک می کنند.
با کودکان باید متناسب با سطح فعالیتشان برخورد کرد. اگر دوچرخه ای هستند که آرام حرکت می کنند باید آهسته کنارشان گام برداریم و اگر موتور سیکلت پرسرعتی هستند باید پا به پایشان برانیم!
 
2.      توجه و تمرکز:   برخی نوزادان بیشتر انرژی روانی خود را صرف همان کاری می کنند که مشغول به انجامش هستند و تمام جهان برایشان خاموش می شود. بنابراین اگر شیر می خورند، تمام توجهشان به شیر خوردن است و هیچ صدایی، رفت و آمدی و حرکتی توجهشان را به خود جلب نمی کند. بعضی دیگر با هر صدایی و حرکتی از شیر خوردن باز می مانند و به صدای جدید توجه می کنند و آماده برای انجام فعالیت دیگری هستند. بچه هایی که از میزان تمرکز و توجه بالا برخوردار هستند، می توانند با کمک این تمرکز در کارهای مهم و اساسی موفق شوند اما معمولاً کارهای جزئی و کم اهمیت را انجام نمی دهند. در حالیکه کودکانی که از تمرکز کم بهره هستند می توانند در زمینه های مختلف مهارت به دست بیاورند اما در هیچ زمینه ای درخشش چشمگیری نخواهند دا شت.
بنابراین اگر فرزند ما دارای توجه و تمرکز زیادی است، نمی توان او را از انجام کاری باز داشت. پس اگر کار بدی انجام می دهد، استمرار و تداوم در انجام آن کار خواهیم دید. اما اگر میزان توجه و تمرکز فرزندمان بالا نیست، به آسانی می توان او را از انجام کاری باز داشت و به کار تازه ای مشغول کرد. و معلوم هست که اگر کار پدر و مادر با هر دوی آنها به درستی و با توجه به خلق و خوی آنها انجام بپذیرد، نتیجه مطلوب به دست خواهد آمد.
 
3.      شدت و میزان پاسخ و واکنش به محیط اطراف یا ارتباطات انسانی: برخی کودکان واکنش های تند و شدیدی دارند. وقتی موضوعی ، رفتاری، پرسشی یا انتظاری خلاف میل آنهاست با شدت با آن برخورد می کنند: شدید، تند و بلافاصله. در حالیکه برخی دیگر توان این را دارند، که در ارتباط با دیگران منتظر بمانند، پاسخ را ارزیابی کنند، پاسخ را متناسب با موضوع دربیاورند، با شدت و سرعت واکنش نشان ندهند و علاوه بر آن درخواست و انتظارشان هم با رعایت حال و شرایط دیگران باشد. این مورد در خصوص نوزادان به این صورت است که وقتی شیرشان را قطع می کنید، برخی چنان واکنش تندی نشان می دهند که چاره ای جز دادن شیر ندارید، حال آنکه برخی دیگر با وجود آنکه نق و نوقی می کنند، بعد از مدتی ساکت می شوند و شما می توانید نظرشان را به چیز دیگری جلب کنید.
کودکان نسبت به درد و لذت نیز واکنش متفاوتی دارند. برخی بچه ها لذت را با چنان هیاهویی ابراز می کنند که شما تعجب می کنید که مطلب به این کوچکی می تواند موجب اینهمه واکنش شود و بچه های دیگری هستند که با لحظات بسیار لذتبخش نیز با کم اهمیتی برخورد می کنند. واکنش به درد این دو گروه نیز متفاوت است. برخی  کودکان با کوچکترین درد، به مرحله ای می رسند که فریادشان به آسمان می رسد و بچه های دیگری هستند که درد بیشتری می برند اما همچنان آرام و ساکت در ارتباط با شما و دیگران قرار می گیرند.
در هر حال واضح است که خواسته های کودکانی که واکنش تند و سریع دارند، زودتر و بهتر برآورده می شود و کودکانی که آنقدر واکنش نشان نمی دهند، شرایط خود را می پذیرند و با آن کنار می آیند. احتمالاً غالب اوقات این کودکان چیزی که حق و سهمشان است را دریافت نخواهند کرد.  به همین جهت است که پدر و مادر باید به کودکانی که با موضاعات، تند و شدید برخورد می کنند، کمک کنند تا آرام بگیرند و توجه کودکانی را که احتمالاً توجه و اعتنای کمتری دارند به اهمیت موضوعات بیشتر جلب کنند و به آنها کمک کنند تا خواسته ها و انتظاراتشان را راحت تر ابراز و به دنبال آن خواسته ها حرکت کنند.
در هر حال آنچه اهمیت دارد این است که کودکی که پر از هیجان، حرکت و مخصوصاً دادن پاسخ به شرایط هست، معمولاً تجربیات احساسی فراوانی دارد. حتی در زمینه عشق و محبت نیز تجربیات بیشتری دارد، زیرا که با دادن پاسخ تند و شدید هم توجه دیگران را به خود جلب می کند، هم زمینه را به جهت ارتباطات بعدی فراهم می کند. حال آنکه کودکی که با آرامش با این موضوعات برخورد می کند، ای بسا فرصت های بسیاری را از دست می دهد و به دیگری هم آنچنان پیامی را که باید نمی رساند.
زندگی با فردی که با سرعت و شدت به موقعیت ها پاسخ می دهد، مشکل است، چراکه چنین موجودی به دلیل سطح توقع و انتظار و واکنش تند و شدیدی که دارد، خیلی زود اطرافیان را از خود می رنجاند. بسیاری از مواقع، محیط و شرایط را زهرآلود و پر از غم و درد می کند، هرچند زندگی موفق تر و با پیشرفت و پیروزی بیشتری دارد.
در حالیکه کودکی که به اوضاع و شرایط پاسخ آهسته،محدود یا کمی می دهد، از زندگی گرچه حق و سهمی کمتر از آنچه می توانست داشته باشد به او می رسد، اما از آرامشی برخوردار خواهد بود.
زندگی کردن با گروه اول بسیار مشکل خواهد بود اما کودک از نوع گروه دوم ظرفیت این را دارد که با صبر و قناعت و فرصتی که به دیگران می دهد، بتواند با آرامش به برخی از خواسته هایش برسد و معلوم است که در این دنیای پرهیاهوی امروز، در دنیایی که من و شما هر کدام در شرایط متفاوتی قرار می گیریم، هر کدام از این دو گروه می توانند در جایگاه خودشان، خوشحال، موفق و خوشبخت باشند.
به همین جهت است که وظیفه من و شما به عنوان پدر و مادر این خواهد بود که با توجه به توان فرزندمان و حال که دارد، فرصت بدهیم تا از آنچه دارد، به آن مایل است و دوست دارد، بهترین استفاده را ببرد.
 
ادامه دارد....