هوچهر من

Lilypie - Personal pictureLilypie Kids Birthday tickers

هوش عاطفی ـ نقش حساس پدر

هنگامی که پدری غایب، سرد یا بی توجه است، فرزند چه از دست می دهد؟ پژوهش در زمینه رشد کودکان به ما می گوید که چنین فرزندانی فقط یک "دستیار مادر" کم نخواهند داشت؛ بلکه چون معمولاً پدرها متفاوت از مادرها، با فرزندان خود ارتباط برقرار می کنند، رابطه فعال پدر و فرزند موجب رشد توانایی های دیگر او، به ویژه در زمینه اجتماعی می شود.

نقش پدر از همان ابتدا مؤثر است. برای نمونه، بررسی ها نشان داد که نوزادان پسر پنج ماهه که زیاد با پدر تماس دارند، در کنار بزرگسالان بیگانه کمتر غریبی می کنند. این نوزادان بیشتر برای افراد غریبه سر و صدا در می آورند و راحت تر به آغوش آنها می رفتند تا نوزادانی که پدرهایشان کمتر با آنها وقت صرف می کردند. پژوهش دیگری نشان داد که بچه های یک ساله ای که تماس بیشتری با پدر داشتند، هنگامی که با فرد غریبه ای رها می شدند، کمتر گریه می کردند.

بچه هایی که با پدرانشان بازی های جسمانی می کردند، در میان همسالانشان محبوب تر بودند. اما در این پژوهش، نتیجه مهم دیگری نیز به دست آمد: از میان این کودکان، فقط آنهایی در میان همسالانشان محبوب بودند که پدرانشان در بازی به آنها دستور نمی دادند. کودکانی که پدرانشان در حین بازی های جسمانی سلطه جو بودند، پایین ترین امتیاز محبوبیت را کسب کردند.

پژوهش های دیگر هم به نتایج مشابهی رسیدند. در همه جا، پژوهشگران به این یافته رسیده اند که کودکانی بهترین مهارت های اجتماعی را در خود پرورش می دهند که پدرانشان برهم کنش مثبتی با آنها دارند و اجازه می دهند که کودک خود مسیر بازی را تعیین کند.

پژوهش ها همچنین نشان می دهد که تأثیر پدر ماندگار است. پژوهش دراز مدتی که در سال 1950 آغاز شد، نشان می دهد بچه هایی که پدرانشان در پنج سالگی آنها حضور دارند، در بزرگسالی بامحبت تر و همدل تر از آنانی شدند که پدرانشان غایب بودند. در چهل و پنج سالگی، شرکت کنندگان در این پژوهش، که گرما و محبت از پدر دریافت کرده بودند، روابط اجتماعی بهتری داشتند. شواهد شامل ازدواج های سعادتمندتر و طولانی تر، داشتن فرزند و انجام فعالیت های تفریحی با غیر از اعضای خانواده بود.

دخترانی که پدرانشان در زندگی آنها حضور دارند، کمتر در سنین پایین به بی بند و باری جنسی رو می آورند و به احتمال بیشتر در بزرگسالی روابط سالمی با همسر خود برقرار می کنند.

پسرهایی که پدرانشان در زندگیشان حضور ندارند، در یافتن تعادل بین قاطعیت مردانه و خویشتن داری دچار مشکل هستند. در نتیجه برای آنها دشوارتر است که خودداری و به تعویق انداختن کامجویی را یاد بگیرند.

اگرچه پژوهش های ما نشان دادند که برهم کنش های مادر ـ فرزند نیز مهم هستند، ما دریافتیم که در مقایسه با واکنش های پدر، کیفیت ارتباط با مادر آن قدر در موفقیت یا شکست آتی او در مدرسه و با دوستانش، سرنوشت ساز نیست.

مهم نیست که پدر چند شب و آخر هفته با فرزندش وقت می گذراند. مهم این است که با او برهم کنش داشته باشد. اگر در آن اوقات او از برهم کنش با فرزند خودداری می کند، در کار غرق است یا مات و مبهوت با فرزندش جلوی تلویزیون می نشیند، فایده ای ندارد.

مستقل از اینکه پدر دارای چه نوع شغلی است، هر پدری هر روز انتخاب های آگاهانه ای دارد که بر کیفیت و کمیت وقت و توجهی که می تواند به فرزندانش بدهد، مؤثر است. کدام والد چه روزهایی کودک را حمام می کند؟ چه کسی به آنها کمک می کند تا لنگه جورابشان را پیدا کنند؟ و ....... . اگرچه این امور پیش پا افتاده به نظر می رسند، رسیدگی به آنها مهم است، زیرا پیوند عاطفی محکم بین پدر و فرزند از همین زندگی معمولی و روزمره شکل می گیرد.

پدری کردن موفق این نیست که با وجود مراقبت کردن از فرزند به تمام کارهایتان هم برسید؛ بلکه این است که نقش خود را در این روز پرکار بیست ساله که رشد انسان نام دارد، بپذیرید. به عبارت دیگر لازم است که کمی آهسته تر عمل کنید، برای یک یک فرزندانتان فرصت داشته باشید و در سطحی که مناسب سنشان است با آنها ارتباط برقرار کنید.


امروز ایمنی فرزندان از قلب پدرانشان برمی خیزد و بر این پایه استوار است که مردها علاوه بر حضور فیزیکی در زندگی فرزندانشان، حضور عاطفی نیز داشته باشند.


بعداً نوشت: مطالب فوق برگرفته از کتاب هوش عاطفی، نوشته دکتر جان گاتمن می باشند. بخش های دیگر این کتاب را پیش از این در این پست و این پست خلاصه کرده بودم.


اینجا هم می توانید کامنت بگذارید.